۱۳۸۸ دی ۴, جمعه

وضعیت جهان: چه می توان کرد؟




به دنیا که نگاه می کنیم، سلسله ای از مسائل وحشتناک را می بینیم، میلیون ها نفر بدون غذا یا آب به سر می برند، از بهداشت مناسب برخوردار نیستند یا در زاغه ها زندگی می کنند، در حالی که میلیون ها نفر دیگر دچار چاقی هستند. جنگها اینجا و آنجا بروز می کنند، سلاحهای هسته ای که اساس زندگی ما را تهدید می کنند انبار شده یا به سوی ما نشانه رفته اند. دمکراسی چیزی بیش از انتخاب هر چهار سال یکبار میان تعداد اندکی از گروههای ایدئولوژیک به نظر نمی رسد.



نیم میلیارد نفر در کشورهای دچار کمبود منابع آب زندگی می کنند. زباله ها از انواع مختلف سیاره را مسموم می سازند. تخریب محیط زیست از راههای گوناگون همچنان ادامه دارد، زیست بوم های جهان در حال کوچک شدن اند، آلودگی، بسیاری از آنها را تهدید می کند و به زندگی انسانها آسیب می رساند. گرمایش جهانی می رود تا جهان ما را از ریشه تغییر دهد و به نظر نمی رسد که کار زیادی برای جلوگیری از آن بتوان انجام داد.

بیشتر افرادی که دوست دارند برای بهبود این وضعیت کاری بکنند، در عمل خود را ناتوان می بینند. مانند قطاری که پیش می رود و در مسیر خود به نابودی ادامه می دهد و نمی توان آن را متوقف ساخت. می بینید که به سوی نابودسازی پیش می رود اما یارای ممانعت از آن را ندارید. حتی اگر پیمان پس از پیمان و توافقنامه پس از توافقنامه داشته باشیم، باز هم این قطار به مسیر خود ادامه می دهد.

این چیزها مرتب تکرار می شود، به نظر می رسد پایانی برای آن نیست.




قطعا این شیوه مناسبی برای زیستن نیست.



در نهایت شگفتی، بسیاری از انسانها به شرایط موجود راضی هستند و نمی خواهند وضعیت را بدتر از این کنند. اما به یاد داشته باشید که این بی تفاوتی و رضایت به وضعیت موجود، دارای عواقبی است که خود را در سرتاسر جهان در قالب وضعیت نامناسب محیط زیست، اقتصاد جهانی، نبود مردمسالاری، گرسنگی، جنگ و غیره بروز می دهد.

برای آنکه دنیا تغییر کند بایستی خود ما تغییر کنیم و مشکل انسانها این است که نمی دانند چگونه تغییر کنند. ما می توانیم تلاش کنیم که مثبت تر، باملاحظه تر و ... باشیم، اما ریشه اصلی مشکلات در محرک های حیوانی است.



بسیاری از مردم بر این عقیده اند که سیاستمداران خاصی می توانند تغییرات مورد نیاز آنها در جهان را ایجاد کنند، غافل از اینکه آنها قادر به انجام اساسی تغییرات نخواهند بود و در هر لحظه مسائل و مشکلات تازه ای در هر نقطه از جهان سر بر می آورند.



این که همه چیز پیوسته درحال بهبود است یک رویاست. البته فن آوری ارتقاء می یابد، اما خرد و بینش لازم برای استفاده از این تکنولوژی افزایش نمی یابد. پیشرفتهای تکنولوژیک از یک نسل به نسل بعدی منتقل می شوند اما تنها مقدار اندکی از شعور و بینش منتقل می گردد، زیرا که این یک مساله شخصی است.



خرد مورد نیاز برای آنکه خود را به شیوه ای هوشمندانه مدیریت کنیم از درون نشات می گیرد و فقدان این خرد ریشه اصلی تمام مشکلات جهان است.

چه می شد اگر به فکر همدیگر بودیم و بدون طمع برای ساختن آنچه که خود و زمین برای بقا بدان نیازمندیم کار می کردیم؟

تلاشهای مختلف برای ایجاد تغییرات عمده و اساسی اغلب به خاطر مسائل دیگری که در اولیت قرار می گیرند تضعیف شده و عقیم می مانند. ما دچار کمبود توافق و همکاری بین المللی هستیم.



وقتی که مردم تا این حد در فکر ارضاء امیال خویش هستند ایجاد هرگونه تغییر در جهت بهبود بسیار دشوار خواهد بود.




ارضاء یک میل لزوما به خوشحالی، چه برای خود و چه برای دیگران، منجر نمی شود. در واقع ارضاء بسیاری از امیال به قیمت آسیب رسانی به دیگران، اشغال سرزمینهای دیگران، آلوده سازی طبیعت برای سود بیشتر و ... تمام می شود.



آنگاه این صدمه و آسیب به شکل عضوی از جامعه و حتی به صورت فردی به خودمان باز می گردد.

راه حل بسیاری از مشکلات فنی و عملی در حال حاضر وجود دارد و معلوم است، اما پیاده سازی نمی شود. ذینفعان متعدد از انواع مختلف، مانع از پیاده سازی و شکل گرفتن همکاری و حل مشکلات می شوند. سنت و فرهنگ نیز می توانند مانعی بر سر راه انجام اقدامات صحیح شوند.



باید خود را در مقابل کارهایی که انجام می دهیم مسئول و پاسخگو بدانیم و داشتن مردمسالاری واقعی می تواند به این مساله کمک کند، اما لازم است تا واقعا مسئول خود و کارهایی که در زندگی انجام می دهیم باشیم.

وقتی که نیازهای اولیه ما برآورده شده باشد، دیگر داشتن ثروت و مصرف بیشتر لزوما به معنای رسیدن به همان مقدار بیشتر از خوشبختی نخواهد بود.



بسیاری از فعالیتها در جامعه امروز در حال قرارگرفتن در انزوا هستند و مردم بیشتر و بیشتر نسبت به افرادی که در اطراف آنها زندگی می کنند دچار گسسنگی می شوند. این گسیختگی به رابطه وسیعتر ما با بشریت و سیاره ای که در آن زندگی می کنیم نیز کشیده می شود. این شیوه سالمی برای زیستن نیست.






وضعیت بشریت

آیا همه اینها چیزی درباره ما به عنوان جامعه بشری نمی گوید؟ چه موجوداتی می توانند این کارها را انجام دهند؟ وضعیت آنها چگونه است؟

اگر به وضعیت جهان توجه کنیم آن را به صورت بازتاب و انعکاسی از وضعیت جامعه بشری خواهیم یافت.

بسیاری از مردم به مشکلاتی که ما در جهان ایجاد کرده ایم می نگرند و از خود می پرسند که برای رفع آنها چه می توان کرد، اما به ندرت کسی از خود سوال می کند که برای تغییر خودمان چه باید بکنیم.

ما رنج و درد وحشتناک (جدا از عوامل طبیعی) را به یکدیگر تحمیل و یک دنیا زیبایی را به دنیایی از زشتی تبدیل می کنیم.

ما جنگلهای انبوه را به بیابان، آب زلال را به گندآب و هوای پاک را به سم تبدیل می کنیم.



ما عواقب کارهای خود را تحمل می کنیم اما به ندرت خود را مورد کنکاش قرار می دهیم.

ما چه نوع موجوداتی هستیم که می توانیم با خود و سیاره ای که در آن زندگی می کنیم این رفتار را داشته باشیم؟

آنهایی که از دوردستها به ملاقات دنیای ما بیایند ممکن است پس از بررسی دقیق آن فریاد بزنند "چه موجودات عجیبی".

وقت آن رسیده که خود را به صورت بی پرده و با صداقت مورد بررسی قرار دهیم و خود را آنچنان که واقعا هستیم ببینیم.

وقت آن رسیده که عینک فریب را از چشم برداریم، به ضعف خود اعتراف کنیم و به واقیت عریان نظر بیافکنیم.

چه می بینیم؟ آیا زیبایی، عدالت، خرد و همدلی می بینیم؟ البته اگر به اندازه کافی خوش شانس باشیم شاید، اما چیزهایی دیگری هم می بینیم: نفرت، طمع، خشم، افسردگی، نگرانی، اضطراب، و یک احساس عظیم خود محوری.

می بینیم که ما توسط تکانه ها، احساسات و افکار، که کنترل چندانی بر آنها نداریم، تحریک می شویم

می بینیم که تحت سلطه محتوای روانشناختی خود قرار داریم و افکارمان بی وقفه در حال چرخش و تکرار در ذهن ما هستند. در مقابل مسائل یکسان همان پاسخ های همیشگی را بارها و بارها از خود بروز می دهیم. ما از هیجاناتی که کنترل بسیار کمی بر روی آنها داریم و یا اساسا کنترلی بر آنها نداریم رنج می بریم.


همان ترسها، همان نگرانی ها، شهوت ها و خوشی ها پیوسته در درون ما تکرار می شوند و آنچه در درون یک نفر به وجود می آید به ذهن تمامی بشریت نیز راه پیدا می کند زیرا که همه ما اساسا از لحاظ روانشناختی کم و بیش یکسان هستیم.

برای یافتن منشاء این حالتها نباید راه دوری برویم. فرمهای ساده شده این حالتها و محرکها به وضوح در حیوانات وجود دارند و هرچه حیوان پیچیده تر باشد، آنها نیز پررنگ تر خواهند بود.

اما به عنوان انسان دارای چیزی هستیم که ما را از حیوانات جدا می سازد: تفکر و عقل بشری. این تفکر بسیار فراتر و پیچیده تر از هر حیوان دیگر است و به ما قابلیت آن را می دهد تا به طور هشیارانه از وجود خودمان آگاه باشیم. با استفاده از این قابلیت می توانیم، به شیوه ای که هیچ حیوانی قادر به آن نیست، خود را بررسی کنیم و تغییر دهیم.

متاسفانه، پیچیدگی ذهن به همراه محرکهای حیوانی باعث ایجاد محرکهای پیچیده تر در ما انسانها می شود و به دلیل ماهیت خلاقانه آن، ما را دچار مشکلات روانشاختی فزاینده ای می سازد.

تلاش ما برای ارضای محرکهایمان، همانند حیوانات، به قیمت آسیب رسانی به دیگران تمام می شود. همانند حیوانات به رقابت می پردازیم و به ازای هر برنده، حداقل یک بازنده وجود خواهد داشت.

گاهی اوقات بازنده همسایه ماست و گاهی یک غریبه؛ گاهی محیط زیست و گاهی خودمان.

اما در واقع این بازنده همیشه خود ما هستیم، ما که در یک دنیای پر از تنش زندگی می کنیم و نمی دانیم که این دنیا تا چه حد متفاوت می بود اگر که فقط ما انسانهای متفاوتی بودیم.

این دنیا چه قدر متفاوت می بود اگر که ما به عنوان یک نسل بشری مهربان، عاشق، غم خوار، خردمند و مسئولیت پذیر می بودیم.

وضعیت کنونی دنیا حاصل وضعیت کنونی ما انسانهاست.

برای مدتی قادر به تغییر یا نابودی دنیا بوده ایم اما هرگز به تغییر خودمان نیاندیشیده ایم.

در درون ما ظرفیتی برای تغییر هست. لازم است تا این استعداد را تمرین دهیم تا بتوانیم از آن استفاده کنیم؛ اما بشریت به طور کلی علاقه ای به این تغییر ندارد و بنابراین کار اساسی در جهت تحقق آن انجام نخواهد داد.

بر عهده تعداد اندکی که علاقمند به این تغییر هستند است که این چالش را بپذیرند و با مشکلاتی که با آن روبرو هستیم از ریشه که همانا روان بشری است مواجه شوند. سپس باید دید که آن اندک عده چه تاثیری بر کلیت انسانها خواهند داشت؛ البته وضعیت به طور کلی امیدوار کننده به نظر نمی رسد.

ممکن است بعضی ها از شنیدن این مطالب اکراه داشته باشند و اگر شما به دنبال انتشار این پیام تغییر باشید، شما را مورد قضاوت و شماتت قرار دهند، اما اینها خود بخشی از این آشفتگی هستند، کسانی که نمی خواهند از این نابسامانی رها شوند و شما را مورد انتقاد قرار می دهند. ببینید که انسانهایی از این دست چه بر سر جهان ما آورده اند.

اما همین که یک یا تعداد بیشتری از انسانها واقعا تغییر کنند ارزش تمامی تلاشی را که برای توضیح چگونگی انجام این تغییر صرف می شود خواهد داشت.

در اینجا نگاهی می اندازیم به برخی آمارها که باید در مورد آنها اندیشید:


- طی چهل سال گذشته، تقریبا یک سوم از زمین های زراعی جهان به دلیل فرسایش و تخریب خاک از زیر کشت خارج شده است.

- طی چهل سال گذشته، حدود سی درصد از زمین های زراعی جهان غیرحاصل خیز بوده اند.

- سالانه بیش از پنج میلیون نفر از مردم دنیا که که عمده آنها را کودکان تشکیل می دهند، در اثر بیماریهای ناشی از فقدان آب سالم و بهداشتی می میرند.

- بیش از 852 میلیون نفر از مردم دنیا غذای کافی برای تامین نیازهای تغذیه ای ابتدایی خود را در اختیار ندارند.

- حدود 8/2 میلیون نفر از مردم با درآمد کمتر از دو دلار در روز زندگی می کنند.

- گونه های جانوری و گیاهی با نرخ سی و دو هزار گونه در روز منقرض می شوند.

- تخمین زده شده است که طی پنجاه سال گذشته، حدود ششصدهزار گونه جانوی و گیاهی منقرض شده است (از میان تعداد تخمینی 10 تا 50 میلیون گونه)

بلسبوب




۱۳۸۸ آبان ۱۹, سه‌شنبه

خروج سماوی-(Astral Projection)



متاسفم به خاطر تاخیر زیادی که داشتم. امیدوارم بتونم خیلی سریعتر از این حرفها باشم.

به هر حال، ترجمه هشت هفته از نه هفته دوره خروج ستاره ای (سماوی، اختری یا هرچیز دیگه ای که می پسندید) رو آپلود کردم که لینکهاش رو در فهرست سمت چپ ملاحظه می کنید. امیدوارم در دانلود فایلها هیچ مشکلی نداشته باشید. نکته خیلی مهم اینه که برای بازکردن همه فایلها، به غیر از فایلهای صوتی، نیاز به وارد کردن پسوورد دارید که هست akbarkarimi یعنی اسم و فامیل بنده پشت سر هم.

توصیه ای که به شما به عنوان مخاطب دارم اینه که در صورتی که به زبان انگلیسی تسلط دارید به سایت اصلی یعنی www.gnosticweb.com هم حتما مراجعه کنید. همچنین سایت مربوط به نویسنده این مقالات آموزشی یعنی www.belzebuub.com رو هم از دست ندید.

یک درخواست هم دارم و اون اینکه تا اونجایی می تونید لطف کنید و نسبت به معرفی این وبلاگ به دوستان و آشنایانی که ممکنه علاقمند باشند اهتمام داشته باشید.

در آینده با مطالب تازه تر و همچنین ادامه این دوره و دوره های دیگه در خدمت خواهم بود. از دوره خروج سماوی هفته نهم باقی مونده که بزودی آپلود خواهم کرد.